شهریور 94
اردک خفه شو شنبه شب باهم رفته بودیم اسباب بازی فروشی تا یک عروسک برات بخریم یکی پسندیدیم تا اینکه فرداش 22 شهریور بابایی رفت و برات گرفت یک اردک زرد قشنگ ایستاده که دستمال گردن سبز آبی بسته و موزیکاله و تا دست به مو و بال و دمش میزنی صداش در میاد و با فشار دگمه روی دستش میرقصه و همین که گلوشو فشار میدی جیغ و داد میکنه انگار که خفه میشه خلاصه خیلی با حاله، جالبترش اینه که تا بابایی عروسکو جلوت گذاشت تو بیشتر از اردکه جیغ میزدی و اونو میگرفتی خیلی ذوق زده شده بودی مامان، تو عزیزم با مزه تر از اردکه بودی ...
نویسنده :
مامانی
11:49